Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-05-06@08:20:30 GMT

خاطرات خط مقدم در کربلای ۴

تاریخ انتشار: ۵ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۷۵۵۶۰

خاطرات خط مقدم در کربلای ۴

رزمنده دفاع مقدس می‌گوید: به ناگاه چشمم به کنار نهر عرایض افتاد، علی حجازی، معاون گردان غواص را دیدم که از آب بالا آمد، به سرعت به‌طرفش دویدم و از او پیرامون اوضاع و احوال آن طرف اروند و وضعیت گردان‌ها و دشمن، سوال کردم؟ حجازی گفت: سید آن طرف غوغاست!! عراقی‌ها از قبل، منتظر بچه‌ها بودند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، شهادت مظلومانه هم‌رزمان در آب‌های خروشان اروند به واسطه لطف آمریکایی‌ها به بعثی‌ها و لو رفتن جزئیات عملیات پیچیده‌ای که قرار بود نقش تأثیرگذاری در آن برهه حساس از جنگ ایفا کند، موضوعی نیست که گذشت زمان از تلخی آن کم کرده باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هر سال ماه دی که فرامی‌رسد، او و دیگر دوستانش که از قافله شهدا بازمانده‌اند، دور هم جمع می‌شوند تا یاد غواصانی را گرامی بدارند که به شکار گوهر ناب شهادت رفتند و صید معشوق شدند، در شبی که اروند کربلا شد.

سیدمرتضی موسوی، فرمانده گروهان یاسر از گردان موسی‌بن جعفر (ع) لشکر ۱۴ امام حسین (ع) روایتگر خاطراتی از لحظات نفس‌گیر کربلای ۴ می‌شود: بچه‌های گردان در کانال‌های کنار اروند مستقر شوند، در آن شب زمستانی و سرد، خواب از چشمان همه ربوده شده بود، همه مشغول خواندن قرآن و دعا بودند، لحظه‌ای ذکر از لبان نیروها قطع نمی‌شد، با وجود وضعیت منطقه و آتش سنگین دشمن، اما تعداد زیادی از بچه‌های گردان موسی‌بن‌جعفر (ع) علاوه بر دعا، نماز شب خود را در حالت نشسته و در حالی که به دیوار کانال‌ها تکیه داده بودند، به جا آوردند.

آن نماز با تمام نمازهای شب‌های قبل، متفاوت بود، انگار در آن شب، توجه و حضور قلب بچه‌ها، بیشتر و به قول معروف، سیم‌ها کاملاً وصل شده بود، شب در حال سپری شدن و درگیری در آن سوی اروند، کماکان ادامه داشت، لحظات به کندی و سختی سپری می‌شد، نگرانی در چهره تمام نیروها مشهود بود، اما همه راضی به رضای خداوند متعال بودند، کم کم به وقت نماز صبح نزدیک و حالا، بچه‌ها داخل سوله‌ها و کانال کنار اروند خود را برای نماز و خواندن دعا آماده می‌کردند.

هر کس حال و هوای خودش را داشت، فرماندهان گردان هم لحظه به لحظه اتفاقات آن طرف آب و مکالمات بی‌سیم‌های گردان‌های درگیر با لشکر، را رصد می‌کردند و منتظر فرمان و کسب تکلیف از جانب فرماندهی لشکر بودند، هوا کم کم رو به روشنی می‌رفت به غیر از آتش سنگین دشمن گوش‌هایمان به مکالمات بی‌سیم‌ها گرم و تیز شده بود......

انگار همه منتظر خبری بودند، لحظه موعود فرا رسید، از فرماندهی لشکر فرمانی مبنی بر آماده شدن یک گروهان از گردان حضرت موسی‌بن‌جعفر (ع) صادر شد، گروهان یاسر، گروهان اول بود و حاج‌ناصر فرمانده گردان با نگاه پر از مهر و معنادارش، تعمقی کرد و به من دستور داد که بچه‌ها را آماده کنم، شوروحال خاص و عجیبی در دل و چشمان همه نیروها دیده می‌شد، به‌راستی آنها برای ادای تکلیف وارد میدان شده بودند.

بچه‌های گروهان را با هزار زحمت داخل سوله‌ای کوچک، جمع کردم تا نسبت به مأموریت جدید، توجیه و آماده کنم، به ناگاه چشمم به کنار نهر عرایض افتاد، علی حجازی، معاون گردان غواص را دیدم که از آب بالا آمد، به سرعت به‌طرفش دویدم و از او پیرامون اوضاع و احوال آن طرف اروند و وضعیت گردان‌ها و دشمن، سوال کردم؟ حجازی گفت: سید آن طرف غوغاست!! عراقی‌ها از قبل، منتظر بچه‌ها بودند...

طولی نکشید علیرضا ملکوتی‌خواه، از آب بالا آمد، به‌طرف او رفتم؛ گفتم علیرضا؟ چه خبر؟!! گفت: در جزیره ام‌الرصاص عراقی‌ها داخل نیزارها کمین کردند! خیلی مراقب باشید.

کد خبر 714643

منبع: ایمنا

کلیدواژه: دفاع مقدس جنگ تحمیلی عملیات کربلای ۴ خاطرات عمليات کربلاي 4 شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق آن طرف بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۷۵۵۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خواب عجیب آیت الله هاشمی، ۶ ماه قبل از فوتش

محسن هاشمی ماجرای خواب عجیبی را تعریف می‌کند که آیت‌الله هاشمی ۶ ماه قبل از فوت آن را دیده و در خاطرات روزانه‌اش به آن اشاره کرده بود.   به گزارش خبرآنلاین، محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، ماجرای خواب عجیبی را تعریف می‌کند که آیت‌الله هاشمی ۶ ماه قبل از فوت آن را دیده و در خاطرات روزانه‌اش به آن اشاره کرده بود.   در فیلمی که از محسن هاشمی در فضای رسانه ای و مجازی منتشر شده، وی قطعه ای از این خاطرات را که در آن به خواب اشاره شده می خواند: «ساعت پنج صبح در حالی که رویای هولناکی می‌دیدم بیدار شدم. افرادی مرکب از مرد و زن و کودک بدون اجازه و اطلاع در محل اقامت که گاهی منزل‌مان و گاهی در محل‌های دیگر بود ورود می‌کردند. حرفی نمی‌زدند، اذیت هم نمی‌کردند و جواب سوالم را در مورد دلیل ورود و نحوه ورود نمی‌دادند.   «گاهی بیرون می‌رفتند و گاهی برمی‌گشتند و آخرین بار بی‌دلیل مشغول جابجا کردن وسایل زندگی من شدند، این اتفاق درحالی رخ داد که محافظان هم نبودند، می‌خواستم با آقای شجاعی، فرمانده محافظان، تماس بگیرم و اطلاع دهم، که میسر نمی‌شد.   احتمالاتی در تعبیر این خواب به ذهنم می‌رسد، از خداوند برای رفع شرم استمداد کردم و صدقه ای در نظر گرفتم و پس از نماز مجدد خوابیدم.» (پایان خاطرات روزانه)   محسن هاشمی سپس در جواب به این پرسش که آیا مرحوم آیت الله هاشمی، بعد از مشاهده این خواب، این اتفاق را با شما مطرح کردند یا خیر، پاسخ داد: بله اتفاقا چون با آقای مرعشی در سفر بودند، این موضوع مطرح شده بود، که بنده بعدا اطلاع پیدا کردم، اما مثل اینکه در آن زمان خیلی به این موضوع توجه نکرده‌بودند. کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • خواب عجیب آیت الله هاشمی، ۶ ماه قبل از فوتش
  • استاد مسعود اسکویی نقش الگوسازی داشت
  • ستاد مرکزی راهیان نور از ظرفیت‌های دستگاه‌ها بهره‌مند می‌شود
  • صدایی که چهره خانم معلم را نگران می‌کرد
  • بازی تیم قعرنشین لیگ حماسی شد! (عکس)
  • فیلم | لحظاتی قبل از خاکسپاری شهید گمنام در رفسنجان
  • یادآوری خاطرات با نسخه بدنساز داستان اسباب بازی ها(عکس)
  • روایتی از معلم شهید حاج علی اکبر شمشیری
  • برپایی مراسم عزاداری و دسته روی در کربلای معلی
  • تداوم سامانه بارشی در اروند + فیلم